جدول جو
جدول جو

معنی خجلت ناک - جستجوی لغت در جدول جو

خجلت ناک
(خِ لَ)
خجلت زده. شرمسار. شرمگین. شرم زده. شرمگن:
بپذیرفت چون از تلخی
اندکی گشته بود خجلت ناک.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دارای نقطه هایی غیر رنگ خود، (ناظم الاطباء)، آنکه خال بسیار دارد، پرخال، اخیل، خیلاء، (منتهی الارب)، منه: رجل اخیل، امراءه خیلاء
لغت نامه دهخدا
(خِ)
دارای خلم. رجوع به خلم شود
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
رخنه دار. دارای منفذ:
روی جهان کآینۀ پاک شد
از نفس چند خلل ناک شد.
نظامی (مخزن الاسرار ص 112)
لغت نامه دهخدا